هدف گذاری در کنکور + چطور اصولی هدف گذاری کنیم؟

بهترین روش هدف گذاری در کنکور چیست؟ چطور هدف گذاری کنیم که بتونیم به اهدافمون برسیم؟

هدف گذاری در کنکور باید چطور باشه؟ چرا هر هدفی رو تعیین می‌کنیم بجای نزدیک شدن به چیزی که می‌خوام ازش دور می‌شم؟ دلیل این که هدف داشتن به من این همه استرس وارد می‌کنه چیه؟ چطوری به درست ترین شکل ممکن هدف هامو در سال کنکور بچینم و بر اساس اونها پیش برم؟

هدف گذاری در کنکور به بهترین شکل
هدف گذاری در کنکور به بهترین شکل

برای این که رسیدن به اهداف در سال کنکور میسر بشه باید ابتدا این رو بدونید که اهداف چند دسته هستن. هر کدومشون چه ویژگی هایی دارن و … .

اهداف در سال کنکور 2 دسته می‌شن:

  1. اهداف نتیجه‌گرا
  2. هدف های فرآیند‌گرا

هدف هایی که در اون فقط نتیجه مهم باشه رو اهداف نتیجه‌گرا می‌گیم. از اونجایی که رسیدن به اهداف در سال کنکور از اهمیت زیادی برخورداره و می‌تونه مسیر زندگی شما رو تغییر بده پیشنهاد می‌کنیم هرگز اهداف خودتون رو مبتنی بر نتیجه تعیین نکنید.

مثلا فردی رو در نظر بگیرید که می‌خواد در هر روز 12 ساعت درس بخونه و برای این کار هم برنامه ریزی می‌کنه تا از همین فردا عملیش کنه. چند روز اول همه چیز خوبه و می‌تونه به 12 ساعت مطالعه در روز برسه. اما فرضا یک روز رو در نظر بگیرید که بنا به هر دلیلی شرایط براش طوری نباشه که بتونه این مقدار درس بخونه و در عوض 8 ساعت مطالعه می‌کنه و تست می‌زنه.

اگر این فرد هدف های خودش رو نتیجه‌گرا بچینه و فقط به این اهمیت بده که حتما باید دقیقا دوازده ساعت درس می‌خوندم بدون شک وقتی کمتر درس بخونه دچار استرس می‌شه. حتی گاها خیلی از داوطلب ها در این شرایط به کل درس خوندن رو رها می‌کنن!

به همین دلیل بهتره اهداف خودتون رو در سال فرآیندگرا پیش ببرید؛ در ادامه این مفهوم رو هم توضیح می‌دیم.

اگر شما فرآیندگرا باشید و بخواید که به روزی 12 ساعت درس خوندن برسید برای این کار برنامه ریزی می‌کنید. مثلا اگر در حال حاضر 6 ساعت مطالعه داره برنامه خودش رو طوری می‌چینه که هر چند روز یک بار 1 ساعت مطالعه خودش رو بیشتر کنه.

در این شرایط چون همه چیز با شیب ملایمی جلو می‌ره هیچگونه استرسی هم برای شخص ایجاد نمی‌شه. همچنین ماندگاری و تداوم خیلی بهتری هم داره. چون شما به مرور ساعت مطالعه رو افزایش دادید و این کار یهویی نبوده که بخواید بخاطر این تغییر آنی اذیت و خسته بشید.

به همین دلیل هم هست که برای دستیابی به اهداف در سال کنکور باید تلاش کنید که برنامه های خودتون رو فرآیندگرا پیش ببرید.

واقعیت اینه که با کم درس خوندن نتیجه گرفتن سخته. به همین دلیل پیشنهاد می‌کنیم مثل برترهای ما مراحل پایین رو طی کنید تا به مرور بتونید به نتیجه برسید.

  1. افزایش اصولی ساعت مطالعه. (در این مورد حتما فرآیندگرا پیش برید تا در مسیر دچار استرس نشید.)
  2. بیشتر کردن تست زنی.
  3. داشتن استمرار. (استمرار داشتن در سال کنکور یعنی اگر یک روز خسته باشم درس خوندن رو کم می‌کنم اما صفر نه!)

قبل از اینکه به این سوال شما جواب بدیم باید بگیم ما معمولا به آرزوهامون نمی‌رسیم نه اهدافمون! اما فرق بین هدف و آرزو چیه؟

آرزو های ما ریشه منطقی ندارن و معمولا چیزهایی هستن که همه آدم ها دوست دارن بهشون برسن. مثلا وقتی از بچه های کلاس شما بپرسن چند نفر دوست دارن رتبه دو رقمی بیارن؟ همگی این موضوع رو دوست دارن و به قولی آرزوش رو دارن.

اما هدف، ریشه در واقعیت داره. ما برای هدف هامون استراتژی و برنامه های خاصی داریم و اجراشون هم می‌کنیم. یعنی درسته که همه آرزو دارن تک یا 2 رقمی بشن. اما این موضوع زمانی به هدف تبدیل می‌شه که برای رسیدن بهش تلاشی هم انجام بشه.

پس وقتی می‌گیم چرا به آرزوهام نمی‌رسم؟ دلیلش این هست که برنامه و استراتژی پله پله و درست نداریم. چون اگر چیزی به هدف تبدیل بشه قطعا رسیدن بهش هم ممکنه.

هدف گذاری در سال کنکور باید دارای ویژگی هایی باشه که بتونه شمارو به چیزی که می‌خواید نزدیک و نزدیک تر کنه. بعضی از این ویژگی هارو در پایین می‌بینید:

اگر تراز شما 5 هزاره و می‌خواید به 7000 برسید، نمی‌شه که یهویی تصمیم بگیرید که این 2 هزار تا اختلاف رو در آزمون بعدی ایجاد کنید. بلکه باید گام به گام پیش برید.

اگر در حال حاضر در روز 5 ساعت هم درس نمی‌خونید این موضوع که بخواید تا هفته بعد ساعت مطالعه خودتون رو به 14 ساعت در روز برسونید غیرمنطقی و نشدنیه. یعنی شما باید در زمان هدف گذاری هاتون در سال کنکور منطقی عمل کنید نه با هیجان و از روی احساسات.

بهترین کار هم اینه که آرزوهاتون رو به هدف تبدیل کنید، اون هم با کمک برنامه داشتن درست و منطقی و پله پله.

همونطور که گفتیم “یه راه علمی همیشه جواب می‌ده!”. پس بهترین کار هم همینه که برای هدف گذاری در کنکور از یک روش علمی که در مدرسه کارآفرینی دانشگاه هاروارد معرفی شده استفاده کنیم.

این روش SMART methods نام داره. این متد می‌گه که یک هدف باید شامل ۵ تا ویژگی رو پایین باشه تا یک هدف درست و درمون و قابل دستیابی به حساب بیاد. در ادامه تمام اونهارو توضیح می‌دیم.

‏هدف ما باید دقیقا مشخص و واضح باشه. یعنی ما باید بدونیم که دقیقا چیه انتظاری داریم و می‌خوایم به چه چیزی برسیم.

مثلا اگه از شما بپرسن چه رشته‌ای میخوای قبول شی؟ ‌‌شما بگی پزشکی! در حالی بین پزشکی دانشگاه تهران و دانشگاه بین الملل یکی از شهر های مرزی حدود ۱۸۰۰ نفر و‌ رتبه فاصله هست. یعنی این یک هدف مشخص و واضح نیست. پس ما باید دقیقا بدونیم که چی میخوایم؟ و قراره به چی برسیم.

هدف ما باید قابل اندازه گیری باشه تا ما بتونیم مقدار پیشرفت یا حتی پسرفت خودمون رو اندازه‌گیری و بررسی کنیم. تا اگر نیاز بود کارهایی رو انجام بدیم که به هدف خودمون نزدیک تر بشیم.

مثلا اگر هدفتون اینه که ساعت مطالعه‌ی خودتون رو بیشتر کنید؛ این هدف کافی نیست. باید مشخص کنید که می‌خواید هر چند وقت یک بار چقدر این میزان رو افزایش بدید. مثلا هر هفته 2 ساعت بیشتر درس بخونید یا هرچیزی مثل این.

هدف ما باید موفقیت پذیر باشه. اگه هدفی‌ رو انتخاب کنیم که موفقیت پذیر و شدنی نباشه، هرچقدر هم که اصولی برای رسیدن به اون تلاش کنیم، نتیجه چیزی نمی‌شه که می‌خوایم. نتیجه هم اینه که درچار یاس و‌نا امیدی میشیم. و‌دیگه نمیتونیم‌ در آینده هم خوب تلاش کنیم و پیش بریم.

مثلا اگر 4 ماه به کنکور مونده و شما با تراز 5 هزار هدفتون اینه که رتبه‌ی 1 کنکور بشید، بدون شک این یک هدف قابل دستیابی نیست! و فقط زمان و انرژی شمارو تلف می‌کنه.

هدف گذاری در سال کنکو باید بر مبنای واقعیت هم باشه. یعنی بر اساس واقعیت های شخصیتی و شرایط زندگی‌‌ ما باشه.

مثلا اگر شما شخصی هستید که پزشکی رو دوست ندارید و صرفا چون رشته‌ی محبوب و خوبیه اون رو هدف خودتون قرار می‌دید، بدون شک با اولین سختی در مسیر درس خوندنتون جا خواهید زد. چون این هدف جایگاهی در زندگی واقعی و علایق شما نداره.

در حین هدف گذاری در سال کنکور، برای هدف خودتون یک بازه زمانی یا ددلاین مشخص کنید تا راحت تر و با درک بهتری بتونید پیش برید.

مثلا تصمیم بگیرید در عرض ۳ هفته ساعت مطالعه خودتون رو ۴ ساعت افزایش بدید. (البته این هدف باید براساس واقعیت هم باشه) این کار باعث میشه بی انگیزگی و بی مسئولیتی از شما دور بشه و راحت تر هم به چیزی که می‌خواید برسید.

برای این که بتونید هدف هایی با ویژگی های بالا رو برای خودتون بچینید باید برای این کار چند گام پایین رو انجام بدید.

  1. حتما اهداف خودتون رو مکتوب کنید. هرچقدر هم حافظه شما قوی باشه باز هم برای داشتن یک هدف گذاری درست، خصوصا برای دراز مدت، نوشتن اون هم با جزئیات کامل، از واجباته.
  2. چیزهایی که بهتون کمک می‌کنن رو مشخص کنید. (مواردی از جمله کتاب های مناسب، مشاور، معلم ها، کلاس های آموزشی، آزمون های مناسب، روش هایی که استرس رو از شما دور می‌کنن و… .)
  3. برای مشکلاتتون راهبرد مشخص کنید. مثلا اگر در یک درس مشکل اساسی دارید هر راهی که به کمک اون، این مشکل حل می‌شه رو به صورت کامل در برنامه ریزی خودتون مکتوب کنید.
  4. حتما اهداف و برنامه‌هاتون رو با توجه به شخصیت و ویژگی های خودتون بنویسید.

اولین رکن موفقیت و رسیدن به چیزی که می‌خواید اینه که خودتون هدفتون رو واقعا باور داشته باشید. یعنی باور کنید که لیاقت رتبه برتر شدن رو دارید.

حالا باید چیکار کنید که باور به موفق شدن در شما تقویت بشه؟ شما باید شروع به تصور کردن خودتون در اون موقعیت بکنید. توجه کنید که تصور شما باید شامل 5 ویژگی پایین باش:

  • رنگ
  • تصویر
  • صدا
  • حرکت
  • بو

دلیلش هم اینه که مغز ما موقعیت هایی که پنج ویژگی بالارو نداشته باشن باور نمی‌کنه. اما زمانی که مغز شما تصورات ذهنی‌تون رو باور کرد، بدون شک عملی شدن هدفتون هم خیلی قطعی تر می‌شه. به این دلیل که باور در موفقیت و رسیدن به هدف تاثیر شگفت انگیزی داره.

مثلا تا سال 1954 تمام بیولوژیست ها این اعتقاد رو داشتن که هیچ انسانی نمی‌تونه در کمتر از 4 دقیقه 1500 متر رو بدوئه. اما راجر گیلبرت بنیستر دانشجوی پزشکی دانشگاه آکسفورد، تونست این مسافت رو در 3 دقیقه و 59 ثانیه بدوئه. اون هم بعد از 9 سال که هیچکس موفق نشده بود در کمتر از 4 دقیقه این کارو ممکن کنه.

تا 7 سال بعد از این شخص 20 هزار نفر دیگه هم در کمتر از 4 دقیقه دوی 1500 متر رو به ثبت رسوندن. در حالی که قبل از اون کسی حتی فکرش رو هم نمی‌کرد این کار ممکن باشه. اما دلیلش چیه؟ این رکورد 9 سال ثابت بود چون همه باور داشتن که دویدن این مسافت زیر 4 دقیقه غیر ممکنه.

اما وقتی یک نفر این باور غیرممکن رو شکست همه چیز عوض شد. این دقیقا تاثیر و نیروی باور در موفقیت و رسیدن به اهدافه!