راهکار مقابله با وسواس مطالعاتی چیه؟ برای شما هم پیش اومده که بعد از چند صفحه درسخوندن، احساس کنید که بهجای جلورفتن باید به صفحات قبلی برگردید و دوباره مطالب رو بخونید؟ وقتی درس میخونید باید خطبهخط و کلمهبهکلمه مطالب رو حفظ کنید؟ درسخوندنتون خیلی زیاد طول میکشه و در آخر هم فکر میکنید هیچی یادتون نمیاد؟
این موارد احتمالاً نشونههایی از وجود وسواس مطالعاتی در شماست. برای رفع این مشکل، حتماً تا آخر این مطلب با ما همراه باشید تا راهکارهای درمان این وسواس رو بهتون معرفی کنیم.
اگه ویدیوهای توی سایت رو نمیبینین؛ لطفا وی پی ان تون رو خاموش کنین و مجددا صفحه رو Refresh کنین تا بدون دردسر هزاران ساعت فیلم مشاوره کنکور رو اینجا ببینین!ممنونیم! 🙂
وسواس مطالعاتی چیه؟
اول از همه، برای اینکه متوجه بشید وسواس کاملاً غیرمنطقی و غیرعقلانیه، یه مثال میزنیم. فرض کنید یه خونه خیلی بزرگ و زیبا دارید که همه امکاناتش تکمیله، اما یکی از پریزهای خونه خرابه. وسواس مثل اینه که شما بشینید بهخاطر اون یه دونه پریز خراب، گریهوزاری کنید و بگید که این خونه به درد نمیخوره! به نظر شما آدم عاقل همچین کاری میکنه؟!
وسواس مطالعاتی یعنی دانشآموز موقع درسخوندن به جزییاتی فکر و توجه میکنه که فرایند مطالعهکردنش رو کلاً مختل میکنه. وسواس مطالعاتی هم شبیه وسواس تمیزیه. توی وسواس تمیزی، ما احساس میکنیم که مثلاً باید دستهامون رو چند بار بشوریم تا تمیز بشن، در صورتی که با همون بار اول تمام باکتریها از بین رفتهن و ما صرفاً داریم زمان رو الکی تلف میکنیم و البته آب رو هم هدر میدیم! دانشآموزی که دچار وسواس مطالعاتیه، وقتی چند صفحه از کتاب یا جزوهش رو میخونه، به این فکر میکنه که بهخوبی مطالب رو نفهمیده و چیزی یادش نمیاد. پس برمیگرده صفحه اول و دوباره مطالب رو میخونه و پیش میره. کمی جلوتر، باز همین فکر میاد سراغش که «هیچی یادم نمیاد» و مجدد برمیگرده به صفحه اول! این دانشآموز عملاً داره وقت خودش رو تلف میکنه، چون در همون بار اول، مطالب رو فهمیده و در ذهنش نشسته، اما با یه فکر بیهوده و وسواسگونه فقط داره خودشو اذیت میکنه.
وسواس روی منابع
نوع دیگهای از وسواس مطالعاتی که بین دانشآموزها دیده میشه، وسواس روی منابعه. یعنی همهش ذهنشون درگیر اینه که کدوم کتاب رو بخونن بهتره. این بهاصطلاح گیردادنهای بیخودی فقط باعث میشه که زمانتون رو از دست بدید و اون وقتی که میتونید روی مطالعه بذارید رو میسوزونید. پس وسواس به خرج ندید، یه کتاب رو انتخاب کنید و شروع کنید بخونیدش.
در واقع وسواس مطالعاتی به زبان ساده یعنی تمرکز بیش از حد و تلف کردن زمان برای و مطالعه کامل و بدون نقص یک صفحه از کتاب. یا حتی کمال گرایی برای مطالعه.
کسایی که با این مشکل درگیرن اکثرا فصول ابتدایی کتابهاشون رو با دقت و به بهترین شکل مطالعه میکنن. اما هرچی به که انتهای کتاب نزدیکتر میشن مطالعه اونها بیکیفی میشه و حتی گاهی اون بخش هارو نمیخونن!
در این حالت شما هرچقدر هم که برای درس خوندن در طول روز زمان بذارید باز هم بخاطر وسواستون نمیتونید از یه حدی بیشتر درس بخونید. حتی مبتلا بودن به این مشکل به مرور میتونه خود شمارو هم خسته کنه.
نشانه وسواس مطالعاتی
قبل از اینکه نشانه وسواس مطالعاتی در دانشآموزها رو بگیم، میخوایم یه مثلثی رو بهتون معرفی کنیم به نام مثلث گرفتاری!
همونطور که توی تصویر زیر میبینید، خشم، استرس و وسواس با همدیگه این مثلث رو تشکیل میدن. یعنی اگه یکی از این سه مورد در آدمی وجود داشته باشه، دو مورد دیگه هم همراهش میاد. مثلاً اگه من آدمیام که دچار استرس و اضطرابم، ناخودآگاه دچار وسواس هم میشم و خشم، عصبانیت و زودرنجی هم سراغم میاد. پس دانشآموزی که دچار وسواس مطالعاتیه، از اضطراب و خشم هم رنج میبره که در روند درسخوندن واقعاً آزاردهندهست و بهتره که هرچه زودتر، این مشکلات رفع بشن.
چیزی که نشون میده یه دانشآموزی دچار وسواس مطالعاتیه سا نه، توجه به جزییات ناکارآمده. دانشآموزی که وسواس داره، وقتی داره درس میخونه به جزییات غیرمهم و ناکارآمد خیلی توجه و پیله میکنه. در نتیجه، اونقد همهچیز رو پیچیده و سخت میکنه که عملاً فرایند مطالعهش مختل میشه.
چرا دچار وسواس مطالعاتی میشیم؟ ریشههای وسواس در مطالعه
بهطور کلی وسواس بهخرجدادن حین مطالعه، میتونه ریشه در دو چیز داشته باشه:
- اختلال شخصیتی
- اضطراب
اختلال شخصیتی
توی این مورد، مشکل یکم جدیه. یعنی فرد دچار اختلال شخصیتیه و وسواس مطالعاتی یکی از پیامدهای اونه. معمولاً در این موارد، در کنار وسواس مشکلات دیگهای مثل افسردگی یا اضطراب شدید هم وجود داره. در چنین شرایطی، فرد حتماً باید به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنه و تحت درمان قرار بگیره.
اضطراب
در اغلب موارد، وسواس مطالعاتی دانشآموزها ناشی از اختلال شخصیتی نیست. وقتی کسی تفکرات منفی و مخرب داره، دچار استرس میشه و همونطور که بالاتر گفتیم، استرس بهصورت خودکار وسواس رو همراه خودش میاره. مثلاً من میخوام شروع کنم به خوندن شیمی و فکر میکنم که در همون اولین باری که دارم کتاب رو میخونم، باید ۱۰۰درصد مطالب رو کامل بفهمم و یاد بگیرم. چنین تفکری، مخرب و غلطه و باعث ایجاد اضطراب در من میشه. چون نتیجهای که انتظار دارم خیلی کمالگرایانه و غیرواقعیه. وقتی دچار استرس و اضطراب بشم، همراهش وسواس هم میاد سراغم. چون همهش نگرانم که نکنه نکتهای از زیر دستم در بره یا مطلبی رو یادم نمونه و بنابراین، مدام برمیگردم عقب و چیزهایی که خوندهم رو دوباره و دوباره میخونم.
برای حل این مشکل، باید با این تفکرات غلط مبارزه کنید. یادتون باشه که فرایند یادگیری مثل پیاز میمونه، یعنی لایهلایهست و با گذشت زمان، تمرین و مرور رفتهرفته تسلطمون روی مطالب به حد کمال میرسه، نه در بار اولی که داریم اون مطلب رو میخونیم!
برای درمان وسواس مطالعاتی، از چه دارویی استفاده کنیم؟
همونطور که در قسمت قبل گفتیم، اگه وسواس مطالعتیتون ناشی از اختلال شخصیتیه، باید به متخصص اعصاب و روان مراجعه کنید. پزشک متخصص احتمالاً براتون دارو تجویز میکنه که البته داروهای سنگین و عجیبی هم نیستن و با مصرفشون مشکلتون حل میشه. اما اغلب دانشآموزها برای حل مشکل وسواس مطالعاتی، به دارودرمانی نیازی ندارن. چون عامل بروز این مشکل در اونها، تفکرات مخرب و استرس ناشی از اونه. پس اگه آدمی هستید که دچار وسواس مطالعاتی میشید، ریشههای استرستون رو شناسایی کنید، به خودآگاهی برسید تا بفهمید چه چیزهایی باعث میشه مضطرب بشید و سعی کنید افکار منفی و رفتارهای نادرستی که باعث ایجاد استرس و به تبع اون، وسواس میشن رو اصلاح کنید و روشهای صحیح و اصولی درسخوندن رو به کار بگیرید.
راهکارهای برطرفکردن وسواس مطالعاتی
توی این قسمت، میخوایم چند تا تکنیکی که میتونه برای درمان وسواس مطالعاتی بهتون کمک کنه رو معرفی کنیم. حتماً توضیحات مربوط به تکنیکها رو بخونید و در مورد هر کدوم، هر سؤالی که داشتید توی قسمت کامنتها ازمون بپرسید.
روش اول: تکنیک کِش!
برای انجام این تکنیک، یه کش بردارید و بندازید دور مچ دستتون. حین درسخوندن، هر زمانی که فکر مخربی از ذهنتون عبور کرد و باعث ایجاد اضطراب شد یا رفتاری کردید که مصداق وسواس مطالعاتی بود، کش دور دستتون رو بکشید و ولش کنید! برخورد این کش با عصبهای دست به مغز این پیام رو منتقل میکنه که باید این فکر یا رفتار رو کنار بذاره. اگه چند بار این کار رو تکرار کنید، مغز یاد میگیره که دیگه نباید اون تفکرات و رفتارها رو انجام بده.
برای اینکه بتونید افکار منفی رو شناسایی کنید، هر موقع فکری به ذهنتون اومد، ببینید که آیا اون فکر براتون مفید هست یا نه. نگرانی و درگیری ذهنی بابت شرایطی که نمیشه تغییرش داد، درواقع فکر مردهست. یعنی فکری که به کنش و عمل بیرونی منجر نمیشه. با این افکار، شما صرفاً برای وضعیتی که امکانی برای تغییر و اصلاحش ندارید غصه میخورید. پس وقتی هیچ کاری از دستتون برنمیاد، اضطراب بیخود هم برای خودتون ایجاد نکنید.
روش دوم: برای رفع وسواس مطالعاتی، خلاصهنویسی کنید
ما وقتی که داریم درس میخونیم، قطعاً نمیتونیم از ۱۰۰درصد توان مغزمون بهصورت کامل استفاده کنیم. یعنی طبیعتاً یه سری عوامل محیطی باعث حواسپرتی ما میشن و بازدهی ما رو کاهش میدن. اگه دانشآموزی بتونه بین ۸۵ تا ۹۰درصد از زمان درسخوندن رو بهطور کامل روی چیزی که داره میخونه متمرکز باشه، یعنی یه مطالعه خیلی باکیفیت و خوب داشته. بنابراین ما موقع مطالعه، مقداری زمان پِرت داریم که کاملاً هم نرماله و هیچکس نمیتونه از خودش توقع داشته باشه که بازدهیش ۱۰۰درصد باشه!
حالا اگه ما بیایم حین مطالعه، خلاصهنویسی و یادداشتبرداری کنیم، مدتزمان حواسپرتیمون کمتر میشه و بیشتر میتونیم روی چیزی که داریم میخونیم تمرکز کنیم. مثلاً درس ریاضی رو مقایسه کنید با درس دینوزندگی. شما وقتی دارید ریاضی میخونید، تمرکز بالاتری دارید نسبت به وقتی که دینوزندگی میخونید. علتش اینه که خوندن ریاضی ترکیبی از خوندن و نوشتنه و این باعث میشه کمتر برید تو فکر و خیال و ذهنتون به موضوعات دیگه مشغول بشه. بنابراین، خلاصهنویسی اصولی کمک میکنه که روی موضوع متمرکز بمونید و افکار منفی که باعث استرس و وسواس مطالعاتی میشن، سراغتون نیان.
روش سوم: تربیتکردن ذهن برای مقابله با افکار منفی
همونطور که به یه بچه کوچیک یاد میدیم که اگه کسی خواست بهش زور بگه، چطور باید باهاش مقابله کنه، باید به ذهنمون هم آموزش بدیم که در برابر افکار منفی چه واکنشی نشون بده و چطور با اونها مبارزه کنه.
افکار ذهن ما بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشن:
- افکار زنده: این نوع فکرها چیزهایی هستن که روی زندگی ما تأثیر دارن. یعنی منجر به یه کنش بیرونی میشن و در واقعیت، میتونن به عمل تبدیل بشن. مثلاً اگه من الان به این فکر کنم که «ورزش بکنم یا نکنم»، فکر زنده در ذهن من جریان داره. چون من میتونم بلند شدم و ورزش کنم و این فکر رو به یه عمل یا کنش تبدیل کنم.
- افکار مُرده: بر خلاف افکار زنده، این فکرها روی زندگی ما هیچ تأثیری ندارن. چون به هیچ وجه، نمیتونن به یه عمل بیرونی تبدیل بشن. مثلاً من توی ذهنم با خودم بگم که «اگه من مارک زاکربرگ بودم چی میشد؟!». خب همچین چیزی امکانپذیر نیست و من کاری از دستم برنمیاد برای اینکه وضعیت موجود رو تغییر بدم. دانشآموزی که دچار وسواس مطالعاتیه، وقتی داره درس میخونه افکار مُردهای مثل «اگه من این مطلب رو بخونم، میتونم فلان رشته قبول شم؟» یا «اگه سؤالهای امتحان سخت باشه چی؟» مُدام به ذهنش میاد و باعث میشه استرس بگیره. این دانشآموز باید ذهن خودش رو تربیت کنه و بهش یاد بده که هر وقت این افکار سراغش اومد، بهشون مجال و بها نده و بهسرعت پسشون بزنه تا نتونن تمرکزش رو به هم بریزن.
روش چهارم: عملگرایی بهجای نتیجهگرایی
نتیجهگرایی توی درسخوندن یعنی اینکه شما وقتی دارید درسی رو مطالعه میکنید، همهش به فکر این هستید که در نهایت چه نمرهای میتونید توی امتحانش بگیرید یا توی کنکور، اون درس رو چند درصد میتونید بزنید. یعنی ذهنتون فقط دنبال اینه که ببینه تهش چی میشه. پیامد نتیجهگرایی چیزی نیست جز استرس و اضطراب و همونطور که توی مثلث گرفتاری گفتیم، استرس باعث ایجاد وسواس مطالعاتی میشه. اگه آدم نتیجهگرایی در مطالعه هستید، سعی کنید ازش فاصله بگیرید و به سمت عملگرایی برید. یعنی بهجای اینکه همهش به این فکر کنید که چه نمرهای قراره بگیرید، به کیفیت کاری که دارید انجام میدید بپردازید. یعنی مثلاً برنامهریزی کنید که امروز ۳ ساعت شیمی میخونید و ۵۰ تا تست میزنید و در تمام مدت، تمرکزتون رو بذارید روی مطالعه و به فکر آخر مسیر نباشید.
درسخوندن مثل یه پازل میمونه که نقشه راه و تصویر کلّی اون رو در اختیار دارید. این پازل تکهتکه تکمیل میشه و اگه تکههاش رو درست کنار هم قرار بدید، یعنی هر مرحله از مطالعه رو درست و اصولی پیش ببرید، قاعدتاً نتیجه خوبی هم خواهید گرفت و اصلاً نیازی نیست از ابتدای راه بابت آخرش نگران باشید و ذهنتون رو درگیر کنید. اصلاً اگه قرار باشه شمایی که توی مسیر درست گام برداشتی و همهچیز رو طبق نقشه و اصولی پیش بردی نتیجه خوبی از درسخوندنت نگیری، پس کی نتیجه خوب بگیره؟!
روش پنجم: یادگرفتن اصول تندخوانی
کندخوندن در زمان مطالعه باعث ایجاد وسواس مطالعاتی میشه. چون شما وقتی کاری رو با سرعت پایین انجام میدید، ناخودآگاه در بخشی از زمانی که به اون کار اختصاص دادید، سطح تمرکزتون میاد پایین یا فکرهای دیگه به ذهنتون میاد و دچار پرشهای ذهنی زیادی میشید. بنابراین کشدادن زیاد روند مطالعه باعث میشه کیفیتش پایین بیاد و اگه سعی کنید سرعت مطالعهتون رو بر مبنای اصول تندخوانی بالا ببرید، این مشکل برطرف میشه.
البته باید روی این نکته تأکید کنیم که تندخوانی مطالب درسی مثل تندخوانی متنهایی مثل روزنامه و مجله و کتابهای دیگه نیست. چون دانشآموزها، بهخصوص کنکوریها یا دانشجوهایی که با متون تخصصی سروکار دارن باید حین درسخوندن مطالب رو کاملاً درک کنن، بفهمن و بتونن اونها رو توی ذهنشون تحلیل کنن. نه اینکه بهصورت روزنامهوار مرور کنن و رد شن. پس حتماً بر اساس تکنیکهای تندخوانی اصولی پیش برید تا با افزایش سرعت مطالعه، کیفیت درسخوندنتون پایین نیاد.
چرا در حین مطالعه وسواس به خرج میدیم؟
مبتلا شدن به وسواس مطالعاتی میتونه به صورت کلی 2 تا دلیل داشته باشه:
اضطراب اولین دلیل برای ابتلا به وسواس مطالعاتی
داشتن اضطراب وسواس در کارها خصوصا در مطالعه رو در شما ایجاد میکنه. برای حل این مشکل پیشنهاد میکنیم حتما یه سر به محتوای مدیریت استرس در سال کنکور بزنید تا با راهکارهایی که گفتیم بتونید این مشکل رو حل کنید.
کمالگرایی باعث وسواس در مطالعه میشه!
داشتن نگاه اشتباه به نحوه یادگیری میتونه در سال کنکور شمارو خیلی به دردسر بندازه. خیلی از بچه ها در زمان درس خوندن کماگرا هستن. یعنی این دید رو دارن که حتما باید طوری درس بخونن که در حین تستزنی اصلا غلط نداشته باشن! و اگر تعداد غلط یا نزده هاشون زیاد باشه ناامید میشن و حتی گاها درس خوندن رو کنار میذارن!!
خیلی از شما این حقیقت رو نمیدونید که بهترین و تاپ ترین دانش آموزها هم زمانی که یک مطلب رو به شکل درست برای اولین بار میخونن فقط 50% اون رو متوجه میشن.
در واقع در سال کنکور شما با استمرار و زیاد تست زدن میتونید وضعیت درسی خودتون رو بهتر کنید و درصدهاتون رو بالا ببرید. حتی رتبه برترها هم همیشه در همه چیز 100 نیستن. پس هرگز در حین مطالعه وسواس به خرج ندید تا وقت و انرژیتون تلف نشه.
رتبه برترها هرگز با وسواس درس نمیخونن!
از بین رتبه های برتر کنکور براتون یک مثال میزنیم تا درک کنید که حتی رتبه برترها هم در ابتدای راه عالی نبودن. مثلا علی رستمی رتبه 40 تجربی سال 1396 و دانشجوی پزشکی دانشگاه شهید بهشتی. ایشون اولین باری که تست ژنتیک زد از20 تست، 17 غلط، 2 درست و 1 تست نزده داشت.
در حالی که در کنکور درس زیست شناسی خودش رو 93% زد!
چطور وسواس مطالعاتی رو کنار بذاریم؟
اگر از اون کسایی هستید که در حین درس خوندن خیلی وسواس به خرج میدید با توجه به موارد بالا باید سعی کنید 2 مورد رو اصلاح کنید. یکی این که اضطراب و استرس خودتون رو کاهش بدید. و دوم این که نگاهتون به درس خوندن و یادگیری رو عوض کنید و در حین مطالعه کمالگرا نباشید.
البته این موضوع که گاها به وسواس بها ندیم هم باعث میشه که به مرور دیگه این مشکل در شما حل بشه. یعنی اگر با خودتون میگید باید به عقب برگردم و دوباره صفحات قبل رو مطالعه کنم، بهش بها ندید.
ارسال پاسخ