بی انگیزگی در سال کنکور + روش های ایجاد انگیزه

بی انگیزگی در سال کنکور روش های ایجاد انگیزه
بی انگیزگی در سال کنکور روش های ایجاد انگیزه

بی انگیزگی در سال کنکور یکی از چیزهاییه که ممکنه اکثر کنکوری ها بهش دچار بشن. مثلا ممکنه با خودتون بگید “خب حالا رتبه برتر بشم که چی؟” “برم دانشگاه و درس بخونم که چه اتفاقی بیوفته؟” “این همه شب و روز درس بخونم که آخرش به چی برسم؟” اینها همگی نشونه های نبود یا کمبود انگیزه در افراد هستن.

در ادامه توضیحاتی رو در این زمینه بهتون می‌دیم که می‌تونه برای با انگیزه شدن به شما کمک زیاد کنه؛ با ما همراه باشید.

فهرست مطالب (اینجا چه خبره؟) فهرست رو جمع کن بره بابا

برای تعریف بی انگیزگی تحصیلی نیاز نیست خیلی سراغ تعاریف پیچیده بریم. چون احتمالا خیلی از ماها نه فقط در سال کنکور بلکه در کل طول تحصیل خودمون بهش دچار شده باشیم. پس بهتره بی انگیزگی رو با علائم اون تعریف کنیم.

اصلی ترین نشونه های این موضوع که شما از نظر تحصیلی بی انگیزه هستید رو در پایین می‌بینید:

  • وقتی در حین درس خوندن بی انگیزه می‌شید
  • حوصله درس خوندن ندارید
  • به تکالیف یا تست ها و در کل کارهایی که مربوط به درسش هستن رسیدگی نمی‌کنید
  • احساس افسردگی و ناامیدی دارید
  • دوست ندارید تلاش کنید و تلاش کردن رو بیهوده می‌دونید
  • به درس بی‌توجه هستید
  • تمرکزتون کاهش پیدا می‌کنه و بی دقتی های زیادی انجام می‌دید (مثلا در حین تست زدن)
  • همش می‌خواید استراحت کنید

افراد از نظر بی انگیزه بودن 2 دسته می‌شن.

  1. افرادی که در کل اهداف و برنامه های خاصی ندارن و به طبع تلاشی هم نمی‌کنن.
  2. افرادی که اهداف تحصیلی خیلی بزرگی دارن اما بی انگیزه هستن اما به سمت هدف خودشون حرکتی نمی‌کنن.

دسته اول تقریبا تکلیفشون با خودشون مشخصه. این افراد معمولا کلا در زندگی هدف و برنامه ای ندارن. یه حدی که بعد از چند سال به خودشون میان و می‌بینن که به هیچ موفقیتی دست پیدا نکردن. که همین موضوع به خودی خود یک شکسته.

درباره مشکل دوم هم می‌شه گفت که داشتن اهداف بزرگ بدون اینکه براشون تلاشی بشه بشدت مخرب و آسیب زننده هست.

در نتیجه می‌شه گفت که بی انگیزگی در هر شکل و فرمی می‌تونه به شما و زندگیتون آسیب های بدی رو وارد کنه.

چون شما در این حالت مثلا یک رشته یا دانشگاه خاص رو بشدت دوست دارید و مدام بهش فکر می‌کنید. اما تلاشی نمی‌کنید که بهش برسید. در نتیجه این خودتون هستید که آسیب می‌بینید.

شاید بپرسید اصلا چی می‌شه که ما برای یک هدف مهمی مثل موفقیت در کنکور بی انگیزه می‌شیم؟ در جواب باید بگیم بی انگیزگی در سال کنکور می‌تونه دلایل مختلفی داشته باشه.

یعنی چی؟

مثلا فرض کنید شما با تراز 5000 امروز شروع به درس خوندن می‌کنید و تصمیم می‌گیرید بعد از 2 هفته درست درس خوندن، در آزمون به تراز بالای 7000 برسید. این 2 هفته سپری می‌شه و شما با انگیزه‌ی بالا درس می‌خونید و در آزمون آزمایشی شرکت می‌کنید.

وقتی نتایج منتشر می‌شن، متوجه می‌شید ترازتون به 5300 رسیده. اینجاست که بخاطر انتظارات الکی و امیدواهی انگیزه خودتون رو از دست می‌دید و می‌گید چرا به هدفم که تراز 7000 بود نرسیدم.

بدون این که به این موضوع توجه کنید که شما از 5000 به 5300 رسیدید و این یعنی پیشرفته. همچنین شما در مدت زمان کمی انتظار چنین پیشرفتی رو داشتید.

خلاصه به همین دلایل دچار بی انگیزگی می‌شید و تصور می‌کنید که هرچی تلاش کنید بازهم به نتیجه مطلبتون نمی‌رسید. دقیقا در همین شرایطه که فرق افراد رتبه برتر با افرادی که جا می‌زنن مشخص می‌شه.

خیلی اوقات ما از نظر جسمی یا حتی روانی در شرایط خوبی قرار نداریم و همین موضوع به صورت مستقیم باعث بی‌انگیزه شدن ما می‌شه.

مثلا از نظر روانی اگر:

  • تحت تاثیر حرف های دیگران قرار می‌گیرید
  • به دیگران حسادت می‌کنید
  • مدام با خانواده‌تون تنش و بحث دارید
  • دوست هایی دارید که حال شما رو بد می‌کنن
  • استرس و اضطراب دارید

و همچنین اگر از نظر جسمانی:

  • اصلا در طول روز فعالیت فیزیکی حتی در حد پیاده روی ساده رو انجام نمی‌دید
  • تغذیه نامناسبی دارید
  • خوابتون منظم نیست
  • و….

با وجود موارد بالا بدون شک بی‌انگیزگی تحصیلی و بی حالی دیر یا زود به سراغ شما میاد. در این موارد بهترین کار اینه که خودتون به خودتون کمک کنید و شرایط رو تغییر بدید.

خیلی از ما این تصور رو داریم که همه‌ی رتبه برترها آدم های منزوی و به دور از اجتماع هستن که در نهایت هم فقط درس می‌خونن و نمی‌تونن به موفقیت های بزرگی برسن.

داشتن چنین تصوری باعث می‌شه میل و انگیزه‌ی شما برای تلاش از بین بره. در حالی که تصور جامعه از این موضوع کاملا نادرسته.

اگر به روزمه‌ی افراد در شرکت ها یا استارت آپ های موفق یه سر بزنید می‌بینید که اکثرشون در دانشگاه های مطرحی درس خوندن و اتفاقا بشدت هم موفقن و در اجتماع هم آدم های موثری به حساب میان.

یا حتی ممکنه با خودتون بگید درس بخونم که چی؟ چرا باید تلاش کنم؟ درس بخونم که در آخر بمیرم؟ فایده‌ی این همه زحمت و سختی کشیدن چیه؟ و با فکر کردن به همین موضوعات انگیزه‌ی خودتون رو از بین می‌برید. در پایین می‌گیم که دقیقا فایده‌ی درس خوندن چیه.

خیلی ها می‌گن “درس بخون که پولدار بشی.” خب ممکنه بعضی ها بگن “من همین الان هم پول دارم و برای پول داشتن به درس خوندن احتیاج ندارم!” یا ممکنه بگن “درس بخون که دکتر بشی موفق بشی تا در نهایت خوشبخت بشی” و برخی جواب بدن “ولی من خیلی از دکترها رو‌ می‌شناسم که اصلا خوشبخت نیستن!”

بله شما حق دارید. این دلایل، دلیل های درستی برای ادامه دادن به درس خوندن و داشتن انگیزه در سال کنکور نیست. اما آیا جدا از درس خوندن کار دیگه‌ای هم دارید که بخواید بهش برسید و درس خوندن مانع اون بشه؟

همچنین ممکنه بخاطر توهماتی که بخاطر فضای مجازی در ذهنتون ایجاد شده، تصور کنید که حتما کار شما که درس خوندنه باید همیشه لذت بخش باشه! یعنی نباید با هیچ سختی و مشکلی مواجه بشید.

در حالی که همچین چیزی در هیچ کار و شغلی دیده نمی‌شه و همه چیز هم با سختی و هم با لذت همراهه. درس خوندن هم دقیقا همینطوره.

پس چطور می‌شه دلیل درست و مناسبی رو برای درس خوندن و انگیزه داشتن پیدا کرد؟ به سادگی، با داشتن نوع شناخت و نگاه درست به دنیا و زندگی.

زمانی که از مایکل فلپس پر افتخارترین شناگر جهان پرسیدن لذت بخش ترین لحظه‌ی زندگیت کیه گفت: “زمانی که چندمین مدالم رو در المپیک می‌گیرم.”

و وقتی درباره این پرسیدن که سخت ترین لحظات برای تو در زندگی کیه؟ گفت: “زمانی که تمرین می‌کنم!” یعنی حتی برای پرافتخارترین و حرفه ای ترین افراد هم همیشه سختی های زیادی وجود داره.

اما دقیقا تحمل کردن و کنار اومدن با همین سختی هاست که باعث رسیدن به اهداف و آرزوها در زندگی می‌شه. پس یادتون باشه:

بنابر نظر مارتین سلیگمن معنا داشتن در زندگی یعنی :

پیدا کردن یک مفهوم فراتر از خودمون و‌ دلبستن به اون برای داشتن زندگی بهتر.

یعنی ما باید معنای زندگی خودمون رو پیدا کنیم و بر اون اساس زندگی و اهدافمون رو پیش ببریم. بهترین کار اینه که سعی کنید از همه چیز لذت ببرید. از هرچیزی که در لحظه وجود داره. برای انگیزه و حال خوب داشتن به دنبال آینده و اتفاقاتش نباشید.

چون در این صورت حتی اگر اتفاقی که می‌خواید هم بیوفته یا چیزی که می‌خواید رو هم به دست بیارید، ممکنه در نهایت بگید “خب که چی؟ من که الان احساس خاصی ندارم!”

برای پیدا کردن معنا در زندگی اول باید به یه اصل و آرمان بزرگ و‌ ثابت اعتقاد داشته باشیم. برای مثال یه باور می‌تونه این باشه که من قرار نیست برای رتبه برتر شدن به خودن آسیب بزنم و سلامتین ر و تهدید کنم.

در گام بعدی باید برای خودمون دنبال یه هدف باشیم، حتی اگر هم سطحی باشه! هدف داشتن یعنی من چیزی رو می‌خوام (مثلا یک رشته یا دانشگاه خاص) و می‌خوام که بهش برسم.

و در آخر به دنبال تعالی و رشد باشیم. تعالی به این معناست که من می‌خوام در این دنیا و زندگی چه چیزهایی رو تغییر بدم؟ دنیا قبل و بعد از من چه شکلی خواهد بود؟
با طی کردن تمام این گام ها در ساده ترین حالت ممکن برای کسی که بهتون می‌گه یه آرایشگر از توی دکتر بیشتر پول در میاره جواب قانع کننده ای (حداقل برای خودمون) داریم، اینکه کار ما معناهای متفاوتی برای خود ما داره.

دقیقا مثل نظر ویکتور فرانکلین، روانشانس معروف: اگه معنای درستی توی زندگی خودمون داشته باشیم به راحتی می‌تونیم کارهای سخت رو انجام بدیم.

بهتون پیشنهاد می‌کنیم که شما هم هدف و معنای کنکور دادن خودتون رو پیدا کنید، تا بتونید به راحتی با بی انگیزگی در سال کنکور مقابله کنید.

آزمایشی که ویکتور‌ فرانکلین انجام داد شاهد این قضیه هست. ویکتور دو برادر دوقلو رو توی دو تا اتاق مجزا قرار داد و هر کدوم از اون ها رو هر روز به شدت کتک می‌زد.

به برادر اول می‌گفت داریم کنگ فو کار می‌کنیم و به برادر دوم طوری موضوع رو می‌فهموند که بی دلیل کتکت می‌زنیم چون دلمون می‌خواد. در انتها اولی حس ورزشکار بودن داشت و دومی حس حقارت!

روحیه و نتایجی که دو برادر از یک عمل مشترک گرفتند متفاوت بود؛ چرا؟ چون معناهای متفاوتی رو از یک عمل مشترک برداشت کردن.

برای این که بعد از پیدا کردن معنا و مفهوم هدف خودتون بتونید در سال کنکور با انگیزه بمونید، می‌تونید از راهکارهای پایین استفاده کنید.

  1. فعالیت موردعلاقه‌ی خودتون رو کنار نذارید. مثلا اگر به فوتبال، ساز زدن، تفریح یا هرچیزی علاقه دارید و اون کار حال شمارو خوب می‌کنه، به هیچ وجه اون رو در سال کنکور حذف نکنید.
  2. محیط مطالعه خودتون رو مرتب نگه دارید تا برای درس خوندن تشویق بشید.
  3. فکر کردن به هدف رو متوقف کنید و سعی کنید فرآیندگرا باشید. مثلا همین که به نسبت دفعات قبلی با سرعت بیشتری تست می‌زنید دستاوردیه که می‌تونه به ایجاد انگیزه در شما کمک کنه. پس با فکر کردن به همین موارد از تلاش خودتون لذت ببرید.
  4. حتما از برنامه ریزی برای کنکور خودتون استفاده کنید.
  5. به خودتون جایزه بدید. این جایزه حتی می‌تونه رفتن به دل طبیعت هم باشه. هرچیزی که حال شما رو بهتر کنه می‌تونه انگیزه رو در سال کنکور در وجودتون تقویت کنه.

به صورت کلی 2 نوع عامل برای ایجاد انگیزه وجود داره. عوامل بیرونی و عوامل درونی.

  • عوامل بیرونی می‌تونن شامل تشویق های دیگران، هدیه و جوایزی که برای خودمون در نظر می‌گیریم و مواردی از این دست باشه.
  • عوامل درونی ایجاد انگیزه که خیلی مهم تر هم هستن در ذهن ما وجود دارن و شکل می‌گیرن. یعنی ما با تمام وجود و از صمیم قلب تصمیم بگیریم که برای رسیدن به یک هدف برنامه ریزی و تلاش کنیم.

2 تا از ساده‌ترین راه هایی که می‌تونید به کمک اونها انگیزه رو در خودتون تقویت کنید و بهتر درس بخونید رو در پایین توضیح می‌دیم:

در بالا 4 تا از اصلی‌ترین دلایلی که می‌تونه منجر به بی انگیزگی تحصیلی بشه رو نام بردیم و کامل توضیح دادیم. برای این که بتونید در سال کنکور با انگیزه تر و بهتر درس بخونید نیازه که خودتون مشکلات رو از بین ببرید.

مثلا اگر دوست هایی دارید که اهداف و برنامه های خیلی متفاوت تری از شما دارن و تلاش هاشون هم راستا با شما نیست، بهتره که ارتباط خودتون رو با اونها محدودتر کنید.

یا اگر از نظر روانی در شرایط خوبی نیستید، مثلا استرس یا اضطراب های شدیدی دارید، بهتره در اسرع وقت برای درمان اون مشکلات اقدام کنید. حتی اگر تفریح یا فعالیت های حال خوب کن شما کمن، باید براشون وقت بذارید تا با حال بهتری بتونید به درس خوندن ادامه بدید.

وقتی کسی رو دوست دارید و بدونید حال خوبی نداره چیکار می‌کنید؟ بدون شک هرکاری که بدونید حالش رو خوب می‌کنه رو براش انجام می‌دید. دقیقا باید نسبت به اهداف خودتون هم همینطور باشید.

این که هر روز صبح از خواب بیدار بشید و پای درس خوندن و تست زدن بشینید، به مرور باعث می‌شه که بی انگیزگی در شما بیشتر و بیشتر بشه. باید حتما برای خوب کردن حال خودتون در جهت اهدافی که دارید هم اقداماتی رو انجام بدید.

بهترین کار اینه که خودتون به خودتون انگیزه بدید.

مثلا اگر دارید یک زبان رو یاد می‌گیرید برای انگیزه گرفتن در این جهت بهترین کار اینه که آهنگ موردعلاقتون به اون زبان رو گوش بدید، درباره‌ی فرصت هایی که می‌تونید با یادگیری اون زبان به دست بیارید رو مطالعه کنید و کارهایی از این دست.

در سال کنکور هم می‌تونید حتی با کارهای ساده‌ای به خودتون انگیزه بدید؛ مثل:

  • گوش کردن به پادکست های انگیزشی یا آهنگ های شاد در تایم های پرت
  • زدن حرف های مثبت حتی به خودمون
  • جلوگیری از فکر کردن به موضوعات منفی و حال بد کن و …

بی انگیزگی تحصیلی می‌تونه در تمام طول تحصیل شما اتفاق بیوفته. اما بی انگیزگی در سال کنکور مختص همین ساله و اتفاقا در اکثر داوطلب ها هم اتفاق میوفته و باعث می‌شه بخاطرش نتونن در کنکورشون نتیجه بگیرن.

به قول صدف سیمین پور، کسی که سال اول پشت کنکور موند و در سال دوم به رتبه‌‌ی 834 تجربی و رشته‌ی دندون پزشکی روزانه رسید؛ دلیل عدم موفقتیش در سال اول و بی انگیزگیش رو این دونست که خیلی ها مثل خودش از کنکور یه غول عجیب می‌سازن.

قطعا کنکور سختی های خودش رو داره، اما نه به اون شکلی که فکر می‌کنید. نباید به حدی کنکور رو در ذهنمون بزرگ کنیم که حتی اگر بخوایم هم انگیزه‌ای برای تلاش نداشته باشیم.

همونطور که گفتیم خیلی از ماها در سال کنکور از کنکور به شکل عجیبی می‌ترسیم؛ اما چرا؟

  1. وجود تفکرات نادرست. خیلی هامون فکر می‌کنیم برای نتیجه گرفتن در کنکور حتما باید سمپادی بود! یا باید فقط و فقط در یکسری کلاس خاص شرکت کرد که بشه به رتبه های خوب رسید. در حالی که این طرز فکرها فقط باعث بی انگیزه تر شدن شما می‌شن.
  2. نادرست درس خوندن. گاها اکثر ما چون روش درست درس خوندن رو بلد نیستیم، یه مدت مطالعه می‌کنیم و می‌بینیم که مثلا در آزمون هیچ پیشرفتی نداشتیم. همین موضوع هم باعث می‌شه که انگیزه و حس و حال ادامه دادن رو از دست بدیم!
  3. سبک زندگی نادرست. خیلی ها وقتی که کنکوری می‌شن دیگه تمام کاری که انجام می‌دن فقط و فقط درس خوندنه. تفریحاتشون رو کنسل می‌کنن، ورزش رو کنار می‌ذارن، حتی یه لیوان رو هم جابجا نمی‌کنن و… . در حالی که این کارها به مرور فقط باعث کسلی و بی انگیزگی خودتون می‌شه. تمام مواردی که گفتیم به اندازه و به شکلی که به درس خوندنتون آسیب نزنن باید وجود داشته باشن.

بالاتر هم اشاره کردیم که اکثر اوقات ما تصورات غلطی درباره‌ی کنکور و رتبه برتر شدن داریم. همین طرز فکر ها هم باعث می‌شن که بی دلیل دچار اضطرا و استرس بشیم.

همونطور که در محتوای راه های رفع استرس شب امتحان هم گفتیم، اضطراب های ما در 99% مواقع بی دلیل و بی فایده هستن و برای موضوعات الکی ایجاد می‌شن. یعنی مثلا استرس داشتن بابت این که ممکنه سوالات کنکور سخت باشن یه کار بیهوده ست؛ چون ممکنه این سوالات آسون باشن!

داشتن این اضطراب ها به مرور باعث ایجاد فشارها روانی زیاد در شما می‌شه که به همین خاطر مغز شما عملا قفل می‌کنه و دیگه تمایلی برای تلاش کردن نداره.

شاید براتون پیش اومده باشه که وقتی یه امتحان خیلی مهم از یه کتاب 300 صفحه ای دارید، انگیزه و حال درس خوندن ندارید و دلتون می‌خواد فیلم ببینید. دلیلش هم اینه که از شدت استرس زیاد مغزتون نمی‌خواد تلاشی بکنه و عملا عملکرد شما مختل می‌شه.

پس پیشنهاد می‌کنیم در سال کنکور بی دلیل به تفکرات نادرستی که از کنکور وجود داره فکر نکنید، تا مغزتون بتونه با کمترین مشکل به فعالیت خودش ادامه بده تا برای درس خوندن هم بی انگیزه نشید

اولین سوالی که باید از خودتون بپرسید تا تشخیص بدید که دچار بی انگیزگی شدید یا تنبلی اینه: من اهل چالشم یا بالش؟!

بعضی از داوطلب ها روی تنبلی ها و بی هدفی های خودشون اسم بی انگیزگی رو می‌ذارن. در حالی که این افراد فقط دلشون می‌خواد بدون هیچ تلاشی یا با کمترین تلاش ممکن، به موفقیت و چیزهایی که می‌خوان برسن.

در حالی که قانون دنیا اصلا اینطور نیست. حتی شما اگر بخواید درس رو کنار بذارید و وارد بازارکار هم بشید، برای موفقیت به تلاش و پشتکار نیاز دارید. تا به حال حجره دار موفقی رو دیدید که ساعت 11 از خواب بیدار بشه؟ 🙂

درنتیجه سعی کنید همیشه هدفمند بمونید، برای رسیدن به هدفتون برنامه ریزی کنید، حتی وقتی که خسته اید باز هم به برنامه‌ی خودتون پایبند باشید و بهش عمل کنید. همچنین خیلی به تفکرات و طرز فکرهای اشتباهی که درباره کنکور وجود داره هم در ذهنتون پر و بال ندید.

بی انگیزگی از هر نوعش که باشه یک مشکل درونیه و به احساسات و افکار ما برمی‌گرده. یعنی نمی‌شه برای کاهش یا رفع کردن اون داروی خاصی رو مصرف کرد.

اما مثلا اگر مشکلات جسمانی و فیزیکی در بدن شما وجود داشته باشه که منجر به بی حال شدن و خستگی زود به زود در شما بشه، با تجویز پزشک می‌تونید از مکمل های ویتامین های B و D استفاده کنید.

البته اگر حال روحی شما هم خوب نیست پیشنهاد می‌کنیم برای بهتر شدن حالتون اول با کارهای کوچیکی مثل بیرون رفتن، تفریح کردن، انجام کاری که بهتون لذت می‌ده و… شروع کنید. اگر مشکل حادتر از این حرفا بود و همچنان وجود داشت، از تراپیست ها برای رفعش کمک بگیرید.

برای این که بتونید بی انگیزگی در سال کنکور و به قولی بی‌حالی در حین درس خوندن رو رفع کنید، 5 راه حل وجود داره که می‌تونه به شما کمک زیادی کنه. در پایین این موارد رو دونه دونه توضیح می‌دیم.

در سال کنکور باید از هر راه و ابزاری برای شاد شدن و حال خوب خودتون استفاده کنید. ممکنه یک نفر با ورزش کردن حتی شده نیم ساعت دوچرخه سواری یا هر ورزش دیگه‌ای حال خوبی پیدا کنه، یک نفر دیگه هم با گردش رفتن و خرید کردن.

وقتی برای کنکور درس می‌خونید به دلیل فشارهای زیادی که روی شما قرار داره باید تلاش کنید که همیشه در معرض چیزهایی باشید که حال شمارو بهتر می‌کنن. حتی سعی کنید آهنگ غمگین گوش ندید، با افرادی که همش غر می‌زنن و به نکات منفی هرچیزی اشاره‌ می‌کنن معاشرت نکنید و هرچیزی شبیه به اینها.

حتی رتبه‌های برتر هم همین کار رو می‌کنن.

مثلا مهدیه ساکت که در حال حاضر دانشجوی داروسازی دانشگاه تهرانه، اوایل که برای کنکور درس می‌خوند حال و هوای خوبی نداشت. دلیلش هم این بود که مهدیه از وقتی که یادش میومد پیانو می‌زد؛ اما در سال کنکور اون رو کنار گذاشته بود. با بهش گفتیم که حتما پیانو زدن خودش رو ادامه بده و هر روز زمان مشخصی رو براش اختصاص بده. به این دلیل که با این کار حس و حال بهتری پیدا می‌کرد و می‌تونست با انگیزه‌ی خیلی بیشتری درس بخونه.

ساز و کار مغز انسان اینطوریه که وقتی خیلی درباره‌ی چیزی هیجان زده بشه کنترلش رو روی اون موضوع از دست می‌ده. دقیقاً مثل وقتی که عاشق می‌شید:) دیگه حتی اگر کسی به شما بگه که اون شخص یک ایراد بزرگ داره نمی‌خواید که قبولش کنید.

یکی از دلایلی که نمی‌تونید در سال کنکور با انگیزه‌ی کافی و با تمرکز درس بخونید این هست که ذهنتون رو درگیر هیجانات مختلف می‌کنید؛ در حالی که این موارد باید کنترل بشن.

با مواردی که در پایین بهشون اشاره می‌کنیم می‌تونید هیجانات ذهنی خودتون رو کنترل کنید:

  1. فعالیت بدنی.
  2. قرار گرفتن در موقعیت هایی که هیجانات ذهنی شمارو تخلیه می‌کنن. (مثلا بودن در کنار دوست‌هاتون، رفتن به شهربازی، سفر، انجام هر فعالیتی که حس خوبی بهتون می‌ده و…)
  3. فعالیت ذهنی. (انجام هرکاری که مغزتون رو درگیر خودش کنه. البته منظورمون این نیست که تست های ریاضی حل کنید! هرچیزی که کمی از فضای درس دور باشه انتخاب مناسبیه.)

بهترین فعالیت اونیه که هر 3 ویژگی بالارو داشته باشه؛ مثلا تنیس بازی کردن!

منظور ما از ورزش کردن صرفاً انجام ورزش‌های حرفه‌ای و سنگین نیست. حتی می‌تونید روزانه نیم ساعت الی 45 دقیقه پیاده روی کنید، برقصید، روی تردمیل راه برید. خلاصه هرکاری که باعث بشه به نفس نفس بیوفتید. (به حدی که در حین صحبت کردنتون این نفس نفس‌هارو حس کنید.)

ورزش کردن به 2 دلیل دارای اهمیته:

  1. باعث کاهش هیجانات ذهنی شما می‌شه. (پس عملاً راهکار دوم که در بالا بهش اشاره کردیم رو هم در خودش داره.)
  2. سیستم هورمونی شما که مستقیماً روی روانتون موثره رو تنظیم می‌کنه.

فکر کردن به نتیجه و این که توقع داشته باشید بعد از مدتی تلاش فوراً نتایج درخشانی بگیرید، فقط و فقط باعث می‌شه که بی‌انگیزگی شما افزایش پیدا کنه.

در کل در موضوعات علمی، مثل همین کنکور، معمولاً کمی دیرتر به نتیجه می‌رسید. یعنی ممکنه حتی در 5 یا 6 ماه اولی که کنکور، نتیایج خیلی خوبی رو در آزمون‌ها نگیرید. که این کاملاً عادیه و نباید ناامید بشید.

دقیقاً مثل پانته‌آ فرهادی رتبه 131 منطقه 2 در کنکور ریاضی و دانشجوی برق دانشگاه شریف، فقط سال دوازدهمش رو برای کنکور درس خوند. ایشون از مهر تا اوایل فروردین در آزمون‌ها تراز 5000 یا کمی بیشتر از اون رو کسب می‌کرد. یعنی برای حدوداً 7 ماه ترازش تغییر خاصی نداشت. اما با این حال پانته‌آ ناامید نشد و به راه خودش ادامه داد.

دقیقا در اواخر فروردین ماه ترازش به 6000 رسید. در خرداد این عدد به 7299 و رتبه‌ی 34 کشور در آزمون آزمایشی خودش رسید! دلیلش هم اینه که وقتی نتیجه‌ی خیلی خاصی نمی‌گرفت صبوری کرد و ادامه داد تا جایی که به نتیجه‌ی دلخواهش رسید.

مورد دیگه‌ای که به بی انگیزگی در سال کنکور هم منجر می‌شهt نگاه غیرمنطقی داشتنه. مثلاً وقتی با خودتون می‌گید “حالا مگه پرستاری با پزشکی چقدر فرق داره؟” دارید راه رو اشتباه می‌رید. به این دلیل که واقعا پزشکی و پرستاری با هم خیلی فرق دارن و شما نباید خودتون رو گول بزنید!

تمام کاری که می‌تونید برای حل این مشکل کنید اینه که وقتی موضوعات منفی یا هرچیزی که بخواد روی عملکردتون تاثیر بذاره به ذهنتون می‌رسن فوراً فکرتون رو مشغول چیز دیگه‌ای کنید و به این افکار بها ندید. چون در درازمدت روی ذهن شما و حتی میزان تلاشتون هم تاثیر می‌ذارن.

حالا نوبت شماست؛ شما چطور انگیزه رو در خودتون ایجاد یا تقویت می‌کنید. برامون بنویسین! 🙂